هم نفس با من بمان...
شهادت جان سوز مولای عاشقان،مولای متقیان،الگوی کمال و عدالت را از صمیم قلب به پیشگاه حضرت ولی عصر(ع)و امشب این دل یاد مولا می کند مظلومیت علی(ع) بیا ای دوست تا باهم بسوزیم دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع) .................................................................. محراب کوفه امشب در موج خون نشسته به شهر کوفه در محراب طاعت دست حق حیدر کرار علی آیا سحری به رنگ خون دیدی تو طبیبا وامکن زخم سرم را دعا بدون علی قابل اجابت نیست
تمام مسلمانان وعاشقان پدریتیمان تسلیت می گویم...التماس دعا
لیلة القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا
نغمه ی فـزت و رب الکعبه را
میگفت:درشگفتم که امروز خورشید چرا از دمیدن شرم نکرد؟
چرانگذاشت خاموشی شب دیجور کوفه برآن فاجعه بزرگ سایه افکند؟
چرا بامدادی را پدید آورد که ازصدشب تاریک تیره تر بود؟
برای خورشید چه افتخاری بود دیدن فرق شکافته ی مولا؟
چه اصراری داشت به تماشای یتیمان دلگیر وماتم زده ی کوفه بنشیند؟
وبعد به خودشم پاسخ می داد:که شاید هم خورشیدمی ترسیدمبادا دگربار علی را نبیند!
بیمناک بود که مبادا مظلومیت علی درتاریکی شب کوفه گم شود.
پس برآمد تا نام علی بر ذهن ها ماندگار شود.طلوع کرد که وصیت مولا به فرزندانش را ببیند وبشنود.
دمید تا نور خدا راکه از خانه ی علی بر میخاست به جهان بازتاباند....
طلوع کرد که به تاریخ بگوید:درست است که علی اولین مظلوم است ولی آنچه از خود او مظلومتر است
مظلومیت اوست...!!!
چو شمع محفل ماتم بسوزیم
من و تو سوگوار یک عزیزیم
بیا تا هردو در یک غم بسوزیم
بیا چون شمع و چون پروانه باشیم
به گرد هم بررای هم بسوزیم
بیا با محرمان دمساز گردیم
چرا از طعن نامحرم بسوزیم
چو می خواهی در ان عالم نسوزی
همان بهتر در این عالم بسوزیم
به خورشید محبت ره توان برد
اگر یک صبح چون شبنم بسوزیم
چو می باید بسوزد سینه بگذار
بیاد عترت خاتم بسوزیم
کمال سوختن عشق علی است
مبادادر عزایش کم بسوزیم
نسوزد آفتاب حشر مارا
اگر از داغ او یکدم بسوزیم
(محمد)باز از سوز جگر گفت
بیا ای دوست تا باهم بسوزیم
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین
از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید
................................................................
علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر
بخون شد غوطه ور ساقی کوثر
.............................................................
شیر حق حجت دادار علی
مخزن و معدن اسرار علی
سید و سرور و سالار علی
جان به قربان جمالت مولا
کی رسم من به وصالت مولا
چه بگویم که جه ها کرد عدو
آتش کینه به پا کرد عدو
ای خدا شیعه دلش محزون است
از غم عشق علی مجنون است
این همان ماتم عظمی باشد
سحر آخر مولا باشد
میزبان زینب کبری باشد
او نوازش گر بابا باشد
زیر لب زمزمه دارد زینب
که دگر آخر کار است امشب
تا علی گشت برون از خانه
عالمی شد ز غمش غمخانه
شد علی شمع و همه پروانه
خیل مرغان ز پی اش مستانه
می سرودند به صد آه و نوا
مرو امشب تو مسجد مولا
مسجد کوفه پر از غوغا شد
گوئیا روز جزا بر پا شد
سند قتل علی امضاء شد
پر ز اندوه دل زهرا شد
تا که آمد ز شهادت خبرش
بست تکبیر نماز سحرش
حیدر از تیغ جفا شد بیتاب
رفت از هوش میان محراب
رنگ خورشید علی شد مهتاب
چهره اش در یم خون گشت خضاب
ضربه تیغ اگر کاری بود
ذکر مولا به لبش جاری بود
..............................................................
محراب و تو منبری چنین دیدی تو
خون بر در و دیوار و جماعت سر و رو
فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو
آن زاده کعبه و امین حرمین
افتاده میان خاک و خون دیدی تو
آن کس که ستیز خیبر و بدر و احد
چون شیر بغرید چنین دیدی تو
ایا تو درون ظلمت شام سیاه
نان اور کودک یتیم دیدی تو
آیا دل پرز خون و گریان چشمی
از جور زمانه و زمان دیدی تو
او زخم تن و زبان که در طول زمان
با جان به خرید و دم نزد دیدی تو
آیا زمیان مردم کوفه و شام
مظلوم تر از علی کسی دیدی تو
............................................................
مسوزان قلب زینب دخترم را
ببند آنگونه زخمم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد هستشاهد
که من گفتم اذان آخرم را
وداع زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را
..........................................................
که مهر اصل اجابت به هر دعاست علی(ع)
بزن تو دست توسل به دامن مولا
که در جامعه را بهترین دواست علی(ع)
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |