هم نفس با من بمان...
بهش گفتم دوسش دارم.بهش گفتم همیشه تو رویاهام باهام بوده. گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش هم منتظر حادثه وفکر خطر باش. یه روزی بچه ها روی تابلوی کلاس نوشتن: هیچ چیز ارزش ماندن ندارد و هیچ چیز ارزش دوست داشتن ندارد، چرا که عشق سوء تفاهمی است که با یک متاسفم به پایان می رسد.... به نظرم قشنگ اومد،توی کتاب ریاضیم نوشتمش اما هیچ نفهمیدم یعنی چی!!!! اما اون روزی که برای اولین بار وقتی بهش گفتم چرا می خوای تنهام بذاری؟ بهم گفت: (( اشتباه کردم)) تازه فهمیدم اون جمله یعنی چی................. حالا می فهمم که ((هیچ چیز ارزش دوست داشتن نداره))
سلام دوستان من غزل هستم اومدم تا شیرینی های عشق رادرهم بیامیزم وشراب محبت را ازآن بگیرم!
گفت:منم برای خودم رویایی داشتم.
حرفی نداشتم بزنم آخه دوسش داشتم.
اونو با رویاهاش تنها گذاشتم.
دیشب تا صبح بیدار بودم.آخه دوسش داشتم.فکر کردم یه نفر باید از عشق گذشتگی کنه.
به خاطرش از عشقش گذشتم.
خدایا((.....وتو خوب می دانی سخاوتمندتر از آن هستم که دل داده ام را بازستانم...ومن می ترسم از روزی که نیمه های شب صدای هق هق فروخورده اش را از پشت پنجره ام بشنوم....))
آخر بهش گفتم دوسش دارم...........
اما سپردمش دست خدا و رویاهایش........و زیر لب آروم برای خودم زمزمه کردم.........
امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |